نویسنده: دکتر غلامعباس توسّلی




 

بحث در مورد آینده ی کار در جوامع صنعتی بیشتر منجر به پیش بینیهای بدبینانه ای می شود که نشانگر عدم مهارت اتحادیه ها و اعضای آنها در اعمال واقعی نظارت و کنترل محیط کار و زندگی آنهاست. سقوط میزان سوددهی سرمایه گذاری در کارخانجات صنعتی کارگر بر و دامنه وسیع بیکاری در صنایع دستی و سنتی در کل اروپای غربی موجب می شود که نتوانیم نسبت به بهبود وضعیت کارگری و افزایش رضایت کارگران در آینده خوش بین باشیم. تلاش صنایع برای کاهش هزینه ها با توجه به عدم پیش بینی درازمدت، ظاهراً افزایش کمکهای دولت را برای حفظ سطح قابل قبول اشتغال، اجتناب ناپذیر می سازد. در عوض سیاستهای پولی که بعضی از حکومتهای محافظه کار نیز دولت انگلیس اعمال می کنند،‌ مستلزم قطع چنین هزینه های اضافی است.
خوش بینی در مورد تکنولوژی کوچک که باید پاسخگوی «دوران بیکاری» باشد - یعنی پیش بینی بیست و چهار ساعت کار در هفته و افزایش اساسی در ساعات فراغت که عده ای تذکر داده اند - بیشتر یک بحث سرگرم کننده و غیرجدی به نظر می رسد. فراغت اجباری، کار تکراری و بیکاری را با هیچ نیروی تخیلی نمی توان فراغت نامید. اکنون هیچ تضمینی وجود ندارد که زیر لوای نظام سرمایه داری ثمرات پیشرفت روزافزون تکنولوژی را بتوان عادلانه بین همه ی جمعیت یک کشور توزیع کرد. در همان حال پیشرفتهای تکنولوژی اثر مقاومتهای سنتی کارگران را از طریق اتحادیه ها ضعیف کرده است.
با وجود این، در عصر ما رابطه سیاسی میان ابداعات تکنولوژیک، نظارت اجتماعی و رضایت شغلی به صورت امر بسیار پیچیده و غامضی درآمده است؛ به خصوص که امروزه نظامهای سوسیالیستی نیز در این زمینه به شدت شکست خورده اند.
منبع مقاله :
توسلی، غلامعباس؛ (1375)، جامعه شناسی کار و شغل[ویراست 2]، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی، چاپ دهم.